پايگاه خبري تحليلي «نيک رو»،
اشاره:
نگارنده امیدوار است بتواند بااستمدادازدیدگاه محققان،پژوهشگران صاحب نظران،نویسندگان، اندیشمندان علوم اجتماعی، تربیتی، روانشناسی و جامعه شناسی و با توجه به جایگاه ویژه انسان در عالم خلقت و مرتبت این مخلوق مورد مسجود فرشتگان و فخرخالق هستی؛ سلسله مباحثی رادر قالب نکتههای کوتاه اما تأثیرگذار و تأمل برانگیز، تقدیم نگاه و فکر مهرنواز خوانندگان معزز و فرهیخته نماید تا همگان در این شرایط پرهیاهو و پرغوغای تنش زای پرآشوب این روزهای جامعه که روح آدمی را خراش میدهد فاصله گیرد و با اندیشه در نکتههایی که با این سلسله مباحث مطرح خواهد شد ازایام پراضطراب و پراسترس دوری گزیند و به آرامش روح و روان نائل آید و مسیرخود را ازگستاخان بیفرهنگ بی اخلاق پرمدعای منحرف لاابال خودفروخته وطن فروش بی مذهب و بی شرف انسان نمای جو فروش گندم نما جدا سازند.
1-«تربیت»[1]، مفهوم بیپایان و بیکرانهای است که تمامی شئون و ساحتهای حیات انسانی را دربر میگیرد؛ تربیت نه در حصار زمان محدود میشود و نه در قلمرو مکان میگنجد. فراتر از محیط، وسیعتر از عالم و ژرفتر از رفتار بیرونی و نهان و سرشت آدمی است. تربیت ریشه در هزاران نسل پیشین انسانی دارد و سایه تأثیر آن بر تمام نسلهای پسینی نیز ادامه خواهد داشت. هدف تربیت صحیح آن است که انسان از کودکی برای زندگی توأم با سعادت و خوشبختی، ساخته شود. زندگی سراسر مبارزه و مشکلات است، درراه زندگی پستیها وبلندیها، محرومیتها وناکامیها، شکستها و مصیبتها، بسیار است. فرآیند تربیت، در اقتصاد، مدیریت، سیاست، جنگ، صلح، هنر، ادبیات، تکنولوژی، دانشهای انسانی، روابط اجتماعی، رشد و تعالی درونیترین ویژگیها، خصلتهای روحی و روانی انسانها رخ مینماید و برآیندهای مستقیم دارد.
2-تربیت یعنی برانگیختن، شکوفا کردن و رشد دادن استعدادهای انسان در جهت کمالی که شایسته اوست، از راه فراهم سازی تمام و یا بخش بزرگی از زمینهها و عوامل لازم و مؤثر در کمال و شکوفایی استعدادهای انسانی و نیز رفع موانع و اسباب بازدارندگی کمال و تعالی انسان از سوی مربی، همراه با تلاش و دلسوزی تربیت کننده، به گونهای که متربی به اندازه تربیت خود، وامدار و مدیون مربی باشد.
3- شخصیت، استقلال اراده، اعتماد بنفس و همچنین زبونی، فرومایگی، عدم اعتماد بنفس، از صفاتی است که اساس آن در دامن پدر و آغوش مادر پیریزی میشود. اولین شرط تربیت صحیح و پرورش شخصیت و استقلال کودک آنست که پدران و مادران، فرزندان خود را بشناسند و ارزش حقیقی آنها را از نظر دور ندارند، باور کنند که طفل آنها یک بره یا یک مرغ نیست که فقط غذایی بخورد و حرکتی کند و در جایی بخوابد. طفل آنها یک انسان است ولی کوچک، یک انسان واقعی است ولی ضعیف و ناتوان، یک بشر حقیقی است و دارای ذخائر و سرمایههای بزرگ انسانی که باید تدریجا استعدادهای درونیش شکفته شوند و از قوه به فعلیت بیایند.
4- عادات پسندیده یا ناپسند در هفتههای اول زندگی در دوران کودکی پی ریزی میشود. صفاتی که طفل ازکودکی به آنها عادت میکند در اعماق جان او نفوذ مینماید و تغییرآنها بسیار مشکل است. همانطور که پدران و مادران دانا از روز اول ولادت، غذای جسم نوزاد را مراقبت مینمایند و با اندازهگیری صحیح و فواصل معین طبق برنامه علمی به کودک غذا میدهند لازم است از همان موقع به تغذیه جان او نیز توجه خاص و ویژهای داشته باشند و کودک را با برنامههای صحیح تربیتی به عادات پسندیده پرورش دهند.
5- انسان در دوران کودکی در محیط خانواده بیشتر از هر چیزو هر کس تحت تأثیر رفتار و گفتار والدین است. در خانوادهای که پدر و مادر، به وعدههای خود وفادارند، عهدشکنی نمیکنند، کودک را فریب نمیدهند، طبعا کودکان درآن خانواده با سجیه وفاء بعهدتربیت میشوند وبه پیمانهای خود پایبند خواهند بود و برعکس در محیطی که مشهودات کودک آلوده و پلید باشد، پدر و مادر مرتکب اعمال نادرست و برخلاف فضیلت شوند قهرا کودک به نادرستی خو گرفته و با همان وضع ناپسند تربیت میشود.
6- خانواده به منزله اولین مدرسه تربیت انسان در دوران کودکی است و ایجاد شرائط مساعد در محیط خانواده به عهده پدر و مادر است. رفتار و گفتار پدران و مادران و طرز زندگی آنان، مشخص کننده نیک و بد خانواده و میزان پاکی و ناپاکی آن محیط است.
7- اگر فطریات انسان از کودکی با پرورشهای صحیح و حمایتهای عالمانه تقویت شوند و از قوه به فعلیت آیند در پرتو آن اساس سعادت انسان پیریزی میشود و تا پایان زندگی ضامن خوشبختی او خواهد بود. برعکس اگر به فطریات انسان در این دوران توجه نگردد و او با روش های ناپسند غیرعقلایی و غیرانسانی تربیت شود رفته رفته به پلیدی و انحراف خو میگیرد و در نتیجه سرمایههای سعادتبخش فطری در او فراموش شده و در جامعه به عنوان عضوی فاسد و سربار شناخته میگردد.
8- پدران و مادرانی که در خانواده با فرزندان، مهربانند و میدان را برای فعالیتهای فطری آنها باز میگذارد و آنان را در کارهای کودکانه خود تمسخر و تحقیر نمیکنند خیلی زود به رشد معنوی و شخصیت روانی نائل میشوند.
9- اولین مدرسه تربیت و ادب انسانم در دوران کودکی، دامن پدر و آغوش مادر است. پدران و مادران موظفند در دوران طفولیت قدم به قدم به تناسب فهم و استعداد کودک، خوبیها را به وی بیاموزند و در انجام آنها تشویقش کنند، بدیها را به او بفهمانند و از ارتکاب آنها برحذرش دارند و نیل به چنین هدفی با محبتهای نابجا و بی حساب، هرگز میسر نیست.
10- تعلیم و تربیتهای انسانساز باید دو کار اساسی انجام بدهند:
یکم) ایجاد عوامل رشد شخصیت انسانها که مهمترین آنها تفسیر و توجیه جوهر قدرت و چگونگی بهرهبرداری از آن میباشد که خود این رشد معلول تفهیم این قانون انسانی است [بر خود به پسند آنچه را که بر دیگران میپسندی، و بر دیگران مپسند آنچه را که بر خود نمیپسندی].
دوم) میانجیگری جدی برای آشتی دادن انسان ها با خویشتن.
توضیح اینکه- اکثریت بسیار چشمگیر مردم در جوامع انسانی با خاموش ساختن نداهای وجدانی خود و با منحرف ساختن اندیشه و تعقل و مختلف کردن احساسات عالی انسانی خود شمشیر بدست مشغول قطعه قطعه کردن وجدان و تعقل و احساسات خویش میباشند. باید تعلیم و تربیت وارد کارزار نبرد انسان با خویشتن گردد ووجدان و تعقل و احساسات عالی را از شمشیربران خود طبیعی آنان نجات بدهد. اگراین میانجیگری و ایجاد آشتی میان انسان با خویشتن به ثمرنرسد، ماکیاولی و فلسفه او را با دست خود، حاکم مطلق همه شئون بشری خواهد ساخت.
منابع:
1- جمالی، محمد فاضل؛ تربیت از دیدگاه قرآنی، ترجمه: سید غلامرضا سعیدی، چاپ دوم، تهران، کانون انتشارات محمدی، 1360ش.
2- رهبر و رحیمیان، محمد تقی و محمد حسن؛ اخلاق و تربیت اسلامی. چاپ سیزدهم، قم، سمت، 1385ش.
3- زاهدی، مرتضی؛ نظریه تربیتی اسلام. تهران، مؤسسه صابره، 1385ش.
4- شریعتمداری، علی؛ فلسفه تعلیم و تربیت. چاپ پنجم، اصفهان، کتاب فروشی ثقفی، بیتا.
5- صانعی، سید مهدی؛ پژوهشی در تعلیم و تربیت اسلامی. مشهد، انتشارات سناباد، 1378ش.
6- مطهری، مرتضی؛ تعلیم و تربیت در اسلام. چاپ چهل و یکم، تهران، صدرا، 1383ش.
7- کاظم زاده ایرانشهر، حسین؛ اصول اساسی فن تربیت. تهران، اقبال، 1357ش.
8- هاشمی، سید حسین؛ چیستی و اهداف تربیت. پژوهش های قرآنی، شماره 59 و60 ویژه نامه قران و فلسفه تربیت، 1388.
پینوشت:
[1] - تربیت در جریان زندگی انسان نقش مهم و اساسی دارد.ارائه یک تعریف جامع و مانع از تربیت قدری مشکل به نظر میرسد.به همین دلیل اغلب کسانی که در این راه تلاش کرده یا می کنند،بالاخره یا به تعریف تجویزی یا قیدی از تربیت روی می آورند و یا مانند فلاسفه پیرو مکتب تحلیل زبان به جای تعریف معین از تربیت به تحلیل و تبیین مفهوم آن با توجه به مصادیق می پردازند. تربیت شامل ایجاد یا فعلیت بخشیدن هر نوع کمالی در انسان می شود که مطلوبیت و ارزش داشته باشد.این کمال گاهی جنبه شناختی دارد که به دانش،شناخت و آگاهی انسان مربوط می شود گاهی نیز جنبه کنشی یا حرکتی دارد که به رفتارها و اعمال عینی انسان که اغلب دارای مظاهر جسمانی هستند مربوط می شود و بالاخره گاهی جنبه گرایشی یا عاطفی دارد که با نگرش،اعتقاد،ایمان و علایق،احساسات انسان مرتبط است.
دکتر اسدالله افشار
اشتراک گذاری: لینک کوتاه: https://www.nikru.ir/p/71612