درحال بارگذاری

گروه: فرهنگ / حوزه قرآن و فعالیت های دینی/ایران شناسه: ۹۶۴۶۴۲۵ تیر ۱۴۰۳ - ۴۱ : ۱۱ بازدید: ۶۶۸۷دیدگاه: ۰

دفاع امام حسين (ع) ازحريم حق و عدالت درعصرخلفا

دفاع امام حسين (ع)  ازحريم حق و عدالت درعصرخلفا امام حسین (علیه‌السّلام) بیست و پنج سال از عمر خویش را در دوران خلفا گذراند. ایشان در ابتدای خلافت خلیفه اول، هفت ساله و در آغاز خلافت خلیفه دوم، نُه ساله و در شروع خلافت خلیفه سوم، نوزده ساله بود. اکنون در ذیل و در آستانه تاسوعا و عاشورای حسینی؛ به برخی از عملکردهای آن امام شهید اشاراتی خواهیم داشت.

قیامت بی حسین غوغا ندارد

شفاعت بی حسین معنا ندارد

حسینی باش که در محشر نگویند

چرا پرونده‌ات امضاء ندارد

پايگاه خبري تحليلي «نيک رو»، امام حسین (علیه‌السّلام) بیست و پنج سال از عمر خویش را در دوران خلفا گذراند. ایشان در ابتدای خلافت خلیفه اول، هفت ساله و در آغاز خلافت خلیفه دوم، نُه ساله و در شروع خلافت خلیفه سوم، نوزده ساله بود. اکنون در ذیل و در آستانه تاسوعا و عاشورای حسینی؛ به برخی از عملکردهای آن امام شهید- که خلفای زمان، برای او احترام قایل بودند و در مقابل او تعظیم و تجلیل می کردند و نام او  را به بزرگی و مجد می‌آوردند- در دوران نوجوانی و جوانی اشاراتی خواهیم داشت.

 

 پايان خوش دوران كودكي

درباره دوران  نوجوانی امام حسین (ع) در منابع اسلامی، با کمال تأسف مطالب بسیار کمی یافت می‌شود. بعد ازرحلت رسول گرامی اسلام(ص) که در ۲۸ صفر سال۱۱ هجری رخ داد،  امام حسین (ع) دوران کودکی را تمام کرد و به نوجوانی گام نهاد،امّا سالیان خوش کودکی آن حضرت به زودی به‌پایان رسید. حدوداً هفت ساله بود که رسول خدا (ص) مسلمانان را با انبوهی از سفارش‌ها، توصیه‌ها و دستورات قاطعی در مورد اهل بیت خود تنها گذاشت و جهان اسلام را غرق در ماتم کرد. هنوز مراسم دفن پیامبر (ص) انجام نشده بود که فتنه‌ها برای دستبرد به «امر ولایت»، ظهور کرد و دستورات اکید و توصیه‌های مکرّر پیامبر (ص) به فراموشی سپرده شد.

اين ماجرا برای عده ای فرصتی مناسب بود که به دنبال مطامع دنیوی بودند تا رهبری جهان اسلام را از محور اصلی آن (امامت اهل بیت (علیهم السلام) خارج کنند و به دست ابو بکر بن ابی قحافه بسپارند. او نیز در واپسین لحظات عمر خود ،در سال13 ه. ق . عمر بن خطاب را جانشین خود قرار داد. (1)

عمر بن خطاب نیزبعد از10 سال حکومت در سال23 ه.ق. به دست ابولؤلؤکشته شد و عثمان بن عفان در مسند خلافت نشست و او نیز در سال 35 ه . ق. با شورش دسته جمعی مسلمانان از خلافت برکنار شد و به قتل رسید،

والبته همگان نيك مي دانند كه واقعه بزرگی؛ همچون غدیر،درپرده غفلت و تغافل رفت و علیرغم معرّفی مکرّر علی (ع)به عنوان جانشین و وصیّ رسول خدا (ص) ، توصیه‌های اکید ایشان در مورد او نادیده گرفته شده، حکومت اسلامی غصب گردید. ریحانه‌ رسول خدا (ص) ؛  امام حسین (ع) هفت ساله بود که مادر خود را نیز بر اثر جراحات و صدمات وارده از غائله‌ بیعت ، از دست داد. داغ رسول خدا (ص) و مادر از یک سو و ستمی که بر پدر رفته و فشارهای حکومت از دیگر سو. روح پاک حسین (ع)را سخت می‌آزرد.

به این ترتیب، دوران نوجوانی امام حسین (ع) در زمان خلافت ابوبکر و اوایل حکومت عمر بن خطاب سپری شد. حسین بن علی (ع) در دوران نوجوانی به وظایف خود به صورت شایسته ای عمل کردند و در نشر معارف قرآن و اهل بیت (ع) و دفاع و پاسداری از اهداف رسول خدا (ص) نهایت تلاش خود را به عمل آورد. در این مدّت نيز امام حسین (ع) به عنوان یک مسلمان و مأموم، پیوسته بر مسیر حرکت امام علی (ع) راه می‌سپرد و از هر فرصتی برای دفاع از حق استفاده می‌کرد و به مردم در مورد تحریف اسلام هشدار می‌داد.

لبم لبریز از جام حسین است

عروج نام من بام حسین است

اگر جراح قلبم را شکافد

به روی لوح دل نام حسین است

 

امام حسين (ع)؛ همیشه در رکاب پدر

یکی از دوره‌های عمر پر برکت امام حسین (ع )، دوره بیست و پنج ساله بعد از وفات پیامبر اکرم (ص) تا حکومت امیرالمؤمنین (ع) است.آن حضرت در این زمان ، جوان ، بالنده ، عالم و شجاع است ، در جنگ‌ها شرکت می‌کند، درکارهای بزرگ دخالت می‌کند و همه او را به عظمت می‌شناسند، نام بخشنده ها که می‌آید، همه چشم‌ها به سوی او بر می‌گردد، در هر فضیلتی، در میان مسلمانان مدینه و مکّه، هر جایی که موج اسلام رفته است، مثل خورشیدی می‌درخشد، همه،حتی خلفای زمان، برای او احترام قایلند و در مقابل او تعظیم و تجلیل می‌کنند و نام او  را به عظمت می‌آورند. جوان نمونه دوران و پیش همه محترم است ،اگر آن روز کسی می‌گفت که همین جوان، به دست همین مردم کشته خواهد شد،هیچ کس باور نمی‌کرد.

در این دوره، روح لطیف او رحلت پیامبر بعد از آن، شهادت جان گداز مادر و خانه نشینى پدر و غصب فدک و... را دیده بود، در این دوران، امام حسین علیه السلام همیشه در کنار پدر بود و در جنگ ها شرکت مى کرد.

در واقعه حکمیت جنگ نهروان و [دیگر] جریان هاى پس از جنگ صفین نیز همه جا در رکاب پدر بود و آن همه بى وفایى ها و سست عنصرى هاى مردم را نسبت به پدر بزرگوار خود از نزدیک مى دید ، با مرارت و   تلخ کامى آن مصایب را تحمل مى کرد.

در عصر حكومت‌ خلفا كه‌ حدود بيست‌ وپنج‌ سال‌ به‌ طول‌انجاميد.حسين بن علي (ع) همراه‌ پدر بزرگوارش‌ امام‌ علي‌ (ع) در ابعاد گوناگون‌ و جبهه‌هاي‌ مختلف‌ ازحريم‌حق‌ و عدالت‌ دفاع‌ مي‌كرد و با استفاده‌ از هر فرصتي‌ به‌ مبارزه‌ با جناح‌ باطل‌ و افشاي ‌ماهيت‌ دشمن‌ و مقابله‌ با تبليغات‌ انحرافي‌ دشمنان‌ مي‌پرداخت‌. بنا به‌ اظهارمنابع، حسين‌(ع) در دوره‌ خلفا به‌ سبب‌ عنايات‌ و عواطف‌ مشهوري‌ كه‌ از رسول‌ خدا(ص) نسبت ‌به‌ او ديده‌ بودند ، بسيار مورد احترام‌ بود.

در مورد شركت‌ امام‌ حسين‌ (ع) در فتوحات‌ دوران‌ خلفا اتفاق‌ نظر وجود دارد ، برخي‌ منابع‌ معتقدند كه‌ آن‌ حضرت‌ و برادرش‌ امام‌ حسن‌ (ع) در فتح‌ طبرستان‌ و شمال‌آفريقا مشاركت‌ فعال‌ داشته‌اند . نكته‌ ديگري‌ كه‌ در دوران‌ خلافت‌ عمردر مورد امام‌حسين‌ (ع) مطرح‌ است‌، ازدواج‌ آن‌ حضرت‌ با شهربانو،يكي‌ از دختران‌ يزدگرد سوم ‌،آخرين‌ پادشاه‌ ساساني‌ است .  

یارب دلم از غم حسین محزون کن

 در سیـــــنه ی ما محبتش افزون کن

جز مهر حسین هر آنچه باشد به دلم

خون ساز و ز راه دیده ام بیرون کن

 

برخورد امام حسین (ع) با خليفه ثاني  

در یکی از خاطرات دوران نوجوانی امام حسین (ع) آمده است: روزی خلیفۀ دوم در اوایل خلافت خویش دربالای منبررسول خدا (ص) نشسته بود ودرباره این آیۀ شریفه؛ «النَّبِیُّ اُوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ اَنْفُسِهِمْ:پیامبر(ص) نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتراست.» (2) سخنرانی می کرد. امام حسین (ع) که در گوشه مسجد نشسته بود و به حرف‌های او گوش می داد،با شنیدن سخنان متناقض خلیفه از جایش بلند شد و با کمال شهامت فرمود: «اِنْزِلْ عَنْ مِنْبَرِ اَبِی رَسُولُ اللهِ لَا مِنْبَرِ اَبِیکَ؛ ازمنبرپدرم رسول خدا (ص) پایین بیا! این منبرپدر تو نیست.» عمر بن خطاب گفت: «راست می گویی! بلی، این منبرپدرتو است، نه منبرپدرمن! بگو ببینم،چه کسی این سخن را به توآموخت؟ آیا پدرت علی بن ابی طالب»؟! امام حسین (ع) فرمود: «به جانم سوگند! اگر در این باره از پدرم هم اطاعت کرده باشم بیراهه نرفته‌ام؛ چرا که او هدایت‌گر و من رهیافته او هستم، او از عصر رسول خدا (ص) بر عهدۀ همۀ مردم، بیعت و پیمان ولایت دارد، آن (ولایت) را جبرئیل از طرف خداوند آورد و جز منکران کتاب خدا،کسی آن را انکار نمی کند، مردم، آن پیمان را با دل‌های خود شناختند؛ ولی در زبان منکر شدند، وای به احوال کسانی که حق ما اهل بیت (ع) را انکار کنند، محمد (ص) فرستاده خداوند، آنان را با خشم شدید و عذاب دردناکی که در انتظار آنها است ملاقات خواهد کرد.» عمر گفت:«ای حسین! بر منکرحقّ پدر شما لعنت! این مردم بودند که ما را به امیری برگزیدند و ما هم پذیرفتیم، اگر پدر تو را انتخاب کرده بودند ما نیز می پذیرفتیم.» امام حسین (ع) فرمود: «ای پسر خطاب! پیش از آن‌ که تو ابوبکر را بر خود امیر کنی تا او نیز تو را امیر پس از خود کند، چه کسانی تو را امیر خود کردند؟! آیا رضایت شما رضایت محمد (ص) بود؟! آگاه باش اگر زبانی پا برجا، مقاوم و استوار در تصدیق و کرداری که مورد یاری و کمک مؤمنان باشد، (بود)؛ «یعنی اگر ما با زبان و یاری مؤمنان پشتیبانی می شدیم.»،تو نمی توانستی بر آل محمد (ص) مسلّط شوی و بر منبرشان بنشینی و بر آنان حاکم شوی؛ آن هم حکومت با کتابی که در خاندان محمد (ص) فرود آمده است و تو از نکات عالی و سربسته آن جز با شنیدن ، چیزی  نمی دانی، شخص درستکار و نادرست نزد تو برابر است، پس خدا به آن گونه که سزاواری ، سزایت دهد و از بدعتی که پدید آوردی به سختی بازجویی کند.» بعد از این سخنان، عمر با خشم و ناراحتی از منبر پایین آمد و با گروهی از هوادارانش به منزل امیرمؤمنان علی (ع) رفت و خطاب به آن حضرت گفت: «ای ابا الحسن! امروز از فرزندت حسین چه چیزها که ندیدم! او در مسجد رسول الله (ص) با صدای بلند با ما سخن می گوید و اوباش و اهل مدینه را بر من می شوراند!» (3)

 

امام حسين (ع) در دوران خلافت عثمان (35-23 ه . ق‌)

عثمان، سومین خلیفه ای بود که زمام امور مسلمانان را به دست گرفت و به سبب انحراف از مسیر خلافت و اعمال تبعیض و بخشش های ناروا به اطرافیان و وابستگان خود، خشم و اعتراض مسلمانان اصیل و حقیقت جویان را برانگیخت. چنان که مسلمانان شهرهای گوناگون از شدت ستم کاری های عمال عثمان به ستوه آمدند و برای شکایت به خلیفه، در مدینه جمع شدند، شخصیت های معتبر و معروف حجاز، از جمله حضرت علی (ع)و فرزندان گرامی اش، عمار یاسر،اویس قرنی، مالک اشتر نخعی، محمد بن ابی بکر، طلحه، زبیر، عایشه و عبدالله بن مسعود از مخالفان عثمان پشتیبانی کردند و اعتراض آنان را بجا و شایسته دانستند.

حضرت علی (ع)و فرزندانش، از جمله امام حسن مجتبی(ع) و امام حسین (ع) با مردم ستم دیده هم صدا شدند و در انتقال اعتراض و انتقادهای آنان به خلیفه، نقش میانجی را بر عهده داشتند ، عثمان به جای تقدیر از حضرت علی (ع) و فرزندانش ، برای بیان واقعیت های موجود در میان امت اسلامی،از آنان دلگیر و رنجیده خاطر شد و حتی در اواخر عمرش دستور داد حضرت علی (ع)مدینه را ترک کند و به ینبع کوچ کند.(4)   

حضرت علی (ع) و فرزندانش، بدون توجه به این فرمان و به منظور حفظ وحدت اسلامی و احترام به مقام خلافت، عثمان را تحمل کردند و از خود واکنشی نشان ندادند،آنان با بزرگواری کوشیدند خلیفه را اصلاح کنند تا به خیر و صلاح امت بیندیشد و از انحراف و افساد، دست بردارد. سرانجام ، خودکامگی و استبداد عثمان در امور حکومتی و برخوردار نبودن وی از حمایت مردمی، او را به آتش خشم انقلابیان مدینه و دیگر مناطق اسلامی گرفتار کرد، چنان که وی در یک یورش شبانه به قتل رسید. (5)

جندب بن جناده، معروف به ابوذر غفاری،از پیش گامان و از یاران نزدیک پیامبر اسلام بود که پس از رحلت پیامبر به اهل بیت (علیهم السلام) و شخص حضرت علی (ع) ارادت ویژه داشت و از پیروان ولایت و امامت بود، وی در برابر تبعیض های بی حد خلیفه سوم؛ عثمان بن عفان و رفتار غیر اسلامی عاملان وی در شهرها و مناطق اسلامی، انتقاد و اعتراض می کرد، از این رو، از جانب عثمان و کارگزارانش آزارها و خستگی های روحی و جسمی فراوانی دید، وی یک بار به شام و بار دیگر به سرزمین خشک و بی حاصل ربذه در منطقه دور از مدینه تبعید شد و در تبعید دوم، دارایی و همسر وفادارش را از دست داد و در نهایت غربت و تنگ دستی، در آن بیابان وحشت زا، مظلومانه جان به جان آفرین تسلیم کرد، و همان جا دفن شد، هنگامی که   می خواستند ابوذر را از مدینه به ربذه تبعید کنند، خلیفه فرمان داد کسی به وی توجه و او را بدرقه نکند. حضرت علی (ع) و دو فرزندش حسن و حسین (علیهما السلام)، برادرش عقیل، عبدالله بن جعفر، عبدالله بن عباس و عمار یاسر، با وجود تهدیدهای خلیفه و سخت گیری های دامادش مروان بن حکم که مأمور اخراج و تبعید ابوذر به ربذه بود، وی را همراهی کردند.

امام حسین (ع) که در آن زمان جوانی برومند و مبارز بود، به ابوذر نزدیک شد و به او فرمود: «عمو جان! خداوند متعال قادر است آنچه را تو می بینی،تغییر دهد و ممکن است این وضعیت را دگرگون کند؛ ]زیرا] اودر هرروزی [با قدرت و حکمت خود] در جایگاه ویژه ای است ، همانا این مردم [خلیفه و هوادارانش] دنیا را از تو دریغ کردند و تو دین را از گزند آنان حفظ کردی و تو چقدر از دنیای آنان بی نیازی و آنان چه قدر نیازمند دین تو هستند! بر تو باد شکیبایی؛ تمام خیر در شکیبایی است و شکیبایی، از کرامت نفس است و               بی تابی را رها کن؛ زیرا بی تابی، تو را [به هدف نمی رساند و ] بی نیاز نمی کند». (6)

 

نقش فعال امام حسين‌ (ع) در دوران‌ حكومت‌ حضرت علي‌(ع) (40-36 ه.ق)  

 پس‌ از قتل‌ عثمان‌ مردم‌ به‌ خانه‌ حضرت علي‌ (ع) هجوم‌ بردند و خواهان‌ بيعت‌ با آن‌حضرت‌ شدند، امام‌ ـ كه‌ در ابتدا حاضر به‌ پذيرش‌ حكومت‌ نبود، پس‌ از اصرار فراوان‌ مردم‌و قبول‌ شرايط‌ امام‌ از سوي‌ مردم‌ ـ زمام‌ امور حكومت‌ را در دست‌ گرفت‌ و در طول‌ چهارسال‌ و نه‌ ماه‌ حكومت خويش‌،در دو بخش‌ اقدامات‌ اصلاحي‌ (اجراي‌ عدالت‌ و از بين‌ بردن ‌فاصله‌هاي‌ نارواي‌ طبقاتي‌) و اقدامات‌ سياسي‌ و نظامي‌ (جنگ‌ با سه‌ گروه‌ ناكثين‌،قاسطين‌ و مارقين‌) به‌ فعاليت‌ پرداخت‌.

امام حسين‌ (ع) دراين‌ دوران‌ در تمام‌ فعاليت‌هاي‌سياسي، اجتماعي، فرهنگي‌ و نظامي‌ مشاركت‌ فعال‌ داشت، به‌ نوشته‌ منابع‌ تاريخي‌ درجريان‌ جنگ‌ جمل‌ (با گروه‌ پيمان‌ شكن‌ يا ناكثين‌) كه‌ در سال‌ سي‌ و ششم‌ هجري‌ قمري‌در نزديكي‌ بصره‌ رخ‌ داد، امام‌ حسين‌ (ع) نقش‌ مهمي‌ داشت، چنان‌ كه‌ فرماندهي‌ جناح‌راست‌ سپاه‌ امير المومنين‌ را برعهده‌ داشت‌ و رشادت‌هاي‌ زيادي‌ از خود نشان‌ داد.

در جنگ‌ امام‌ علي‌ (ع) با گروه‌ قاسطين‌ يا ظالمين‌ (جنگ‌ صفين‌) كه‌ از ماه‌ رجب‌سال‌ 36 هجري‌ قمري‌ آغاز و در صفر سال‌ 37 هجري‌ قمري‌ با ماجراي‌ حكميت‌ پايان‌يافت، حسين‌ (ع) قبل‌ از جنگ‌ با خطبه‌هاي‌ آتشين‌ خود، مردم‌ كوفه‌ را براي‌ مقابله‌ بامعاويه‌ بسيج‌ مي‌كرد و در جريان‌ جنگ‌ نيز شجاعت‌ها و دلاوري‌هاي‌ زيادي‌ از خود نشان‌داد،چنان‌ كه‌ امام‌ علي‌ (ع) پيوسته‌ مراقب‌ بود تا آسيبي‌ به‌ آن‌ حضرت‌ وبرادرش‌حسن‌ نرسد و هميشه‌ مي‌فرمود: «براي‌ حفظ‌ نسل‌ رسول‌ خدا (ص) مراقب‌ آنان‌باشيد.» (7)

از آن‌ حضرت‌ خطبه‌اي‌ در جنگ‌ صفين‌ نقل‌ شده‌ است‌ كه‌ ضمن‌ آن‌ مردم‌ را به‌ جنگ‌ ترغيب‌ مي‌كردند، امام‌ حسين‌ (ع) در همان‌ مراحل‌ مقدماتي‌ جنگ‌ صفين‌، درگرفتن‌ مسير آب‌ از دست‌ شاميان‌ نقش‌ داشت‌. امام‌ علي‌ (ع) پس‌ از آن‌ پيروزي‌فرمود:«هذا اول‌ فتح‌ ببركه‌ الحسين‌.» بعد از پايان‌ جنگ‌ و ماجراي‌ حكميت‌ نيز امام‌حسين‌ (ع) يكي‌ از شاهداني‌ بود كه‌ امام‌ علي‌ (ع) براي‌ نظارت‌ بر روند مذاكرات‌ او رابرگزيد.

امام‌ حسين‌ (ع) در جنگ‌ نهروان‌ با گروه‌ مارقين‌ (خوارج‌) كه‌ در سال‌ 38 هجري‌قمري‌ صورت‌ گرفت‌، نيز نقش‌ فعال‌ داشته‌ و سمت‌ فرماندهي‌ بخشي‌ از سپاه‌ را به‌ عهده‌داشته‌ است‌.

آن‌ حضرت‌ در دوره‌ حكومت حضرت‌ علي‌ (ع) ضمن‌ نقش‌ پر تلاش‌ در امور نظامي‌ در امورديگر نيز مشاركت‌ فعال‌ داشت‌ كه‌ از آن‌ جمله‌ مي‌توان‌ به‌ آموزش‌ و تعليم‌ قرآن، رسيدگي‌به امور‌ نيازمندان، حل‌ و فصل‌ امور سياسي، قضايي‌ و اجتماعي‌ اشاره‌ كرد.

 

امام حسين (ع) دردوران خلافت امام حسن مجتبی (ع) (50-40 ه. ق)  

پس ازشهادت حضرت علی(ع)؛ امام حسن مجتبی (ع) در21 رمضان سال 40 هـ.ق در اجتماع بزرگ مردم کوفه در مسجد این شهر، به خلافت برگزیده شد و همگان با وی بیعت کردند.(8) پس از این انتخاب، معاویه ناسازگاری های خود را با امام حسن (ع) آغاز کرد. وی با ارسال نامه های متعدد برای امام حسن (ع) درصدد رخنه در سپاه کوفه برآمد، از دیگر سو با ارسال جاسوسانی به کوفه، بصره و شهرهای مهم دیگر، اطلاعات لازم سیاسی و نظامی را درباره سپاه امام به دست می آورد و شایعه های گوناگونی در میان سپاهیان حضرت پخش می کرد. امام حسین (ع) در تمام این رویدادها در کنار برادرش امام حسن مجتبی (ع)بود و ایشان را در سفر به ساباط مدائن و کنترل جنگ با معاویه از راه دور، همراهی کرد.

امام حسن (ع) سپاه قابل اطمینانی برای نبرد با دشمن نداشت، از این رو، با پیشنهاد امام حسین (ع) و دیگر بزرگان بنی هاشم به صلح تحمیلی و مشروط با معاویه تن داد. امام حسین (ع) در این باره می فرماید: «ابومحمد (حسن) راست می گوید. هر یک از شما تا وقتی این شخص (معاویه) زنده است ، پلاس خانه خود باشد (تا ببینیم چه می شود) اگر او مرد و شما زنده بودید، امیدوارم که خداوند آن را برای ما پیش آورد که هدایت ما در آن باشد و ما را به خود وا نگذارد.»(9) درحقیقت، امام حسین (ع) با این گفتار، صلح برادرش را تأیید و پایبندی خود به آن را اعلام کرد.

 

ریشه بی حرمتی‌ها و زمینه‌های فاجعه خونین کربلا

بنابرمستندات تاریخی و دیدگاه صاحب نظران؛ همان گونه که دراین یادداشت بیان شد، امام حسین(علیه السلام) چه در عصر رسول خدا(صلى الله علیه وآله) و چه پس از آن حضرت، تا زمان خلافت معاویه همواره مورد احترام مسلمانان و خلفا قرار داشت، چرا که وى علاوه بر امتیازات انسانى و عظمت روحى و معنوى و کرامت و بزرگوارى، فرزند رسول خدا(صلى الله علیه وآله) و مورد محبت فوق العاده او بود، ولى در زمان معاویه و سپس یزید وضع دگرگون شد. هرچند ما معتقدیم ریشه هاى جریان خونین کربلا را باید از «سقیفه» پى جویى کرد که در جاى خود بازگو خواهد شد، امّا تردیدى نیست که عصر معاویه و پس از آن، زمان حکومت یزید، با دوران پیش از آنان تفاوت بسیار داشت و اگر تا قبل از زمامدارى معاویه، ماجراى شهادت مظلومانه امام حسین(علیه السلام) و اسارت خاندانش براى مردم بازگو مى شد، کسى آن را باور نمى کرد.

آرى کسى باور نمى کرد که محبوب قلب رسول خدا(صلى الله علیه وآله) و جگرگوشه صدّیقه کبرا(علیها السلام) توسّط گروهى که خود را مسلمان و از امّت محمّد(صلى الله علیه وآله) مى خواندند، مورد تعرّض و    بى حرمتى قرار گیرد، چه رسد به این که غریبانه، مظلومانه و لب تشنه در سرزمین نینوا به شهادت برسد و فرزندان و بانوان حرمش به اسارت روند.

با شروع حکومت اموى، بى حرمتى ها از سوى معاویه و عمّالش نسبت به ساحت مقدّس امیرمؤمنان(علیه السلام) و فرزندانش حسن و حسین(علیهما السلام) و ترویج سبّ و لعن آنان به صورت علنى آغاز شد و زمینه هاى فاجعه خونین کربلا به گونه اى شتابان فراهم گردید و آن حسین عزیزى که این همه مورد محبّت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) و مسلمین بود، حتّى مأوایى در تمام آن سرزمین پهناور اسلامى نداشت.(10)

 السلام علیک یا أباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیکم منی جمیعا سلام الله أبدا مابقیت وبقی اللیل والنهار ولاجعله الله آخر العهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی أولاد الحسین و علی أصحاب الحسین.

در خاتمه ایام سوگواری تاسوعا و عاشورای حسینی را به شیفتگان و عاشقان امام حسین(ع) در طول تاریخ، تسلیت و تعزیت می گویم.

ای آن که غمت مسئله آموز من است                                   شور غم تو در دل پرسوز من است

 روزی که حسین! بر تو من گریه کنم                                   سوگند به تو که بهترین روز من است

 

دکتر اسدالله افشار

 

پي نوشت‌ها:

1- در یکی از مناظراتی که میان یک عالم شیعی و دانشمندی از اهل تسنن در جریان بود، دانشمند شیعی از راه جدل وارد شد و گفت: «به نظر من ابو بکر از پیامبر(ص) خیلی عاقل‌تر و دوراندیش‌تر بود!!» عالم سنی که شنیدن این سخن را از یک مرد شیعی‌مذهب انتظار نداشت با ناباوری تمام گفت: «یعنی چطور؟ بیشتر توضیح دهید!» عالم شیعه گفت: «خوب معلوم است. طبق اعتقادات شما دانشمندان اهل سنت،‌ پیامبر اکرم(ص) هنگام رحلت، جانشینی تعیین نکرد و جریان امامت و رهبری امت اسلام را بعد از خود و با آن همه اهمیت و حساسیت به انتخاب خود مردم واگذار کرد؛ امّا ابوبکر با صراحت و سیاست خاص خود عمر بن خطاب را برای جانشینی بعد از خود برای رهبری و زمامداری مسلمانان نصب کرد و نگذاشت بعد از وی،‌ مردم به دودستگی و تفرقه دچار شوند.» با شنیدن این سخن، دانشمند سنی در مخمصه قرار گرفت و دیگر هیچ نگفت.

2- احزاب/60 .

3- طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، ج ۲، ص ۲۹۲. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار الجامعه لدررأخبار الأئمه الأطهار، محقق : جمعى از محققان، ج ۳۰، ص ۴۷‏ . خطیب بغدادی، ابوبکر، تاریخ بغداد، ج ۱.

4- پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، ص ۱۴۳ ؛ برگرفته از سایت اندیشه قم.

5- جعفريان‌، رسول‌: حيات‌ فكري‌ و سياسي‌ امامان‌ شيعه‌ (ع)، قم‌ ،انصاريان‌، 1379.

6- همان.

7- الارشاد، شیخ مفید، ص 347.

8- جعفریان،  رسول، تاریخ خلفا، ص 377.

9- همان.

10- وبگاه آیین رحمت؛ معارف اسلامی و پاسخ به شبهات کلامی. دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی.

 

 

منابع:

۱. دینوری، ابن‌قتیبه، الامامه و السیاسه، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالاضواء، چاپ اول، ۱۹۹۰، ج۱.

۲. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، مشهد، نشر مرتضی، ۱۴۰۳، ج۱.    

۳. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، مشهد، نشر مرتضی، ۱۴۰۳، ج۱.

۴. مجلسی، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۴، ج۲۲.

۵. معتزلی، ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴، ج۶.  

۶. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، مشهد، نشر مرتضی، ۱۴۰۳، ج۱.    

۷. ابن‌عساکر، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵، ج۳۰.    

8. کوفی، محمد بن محمد، الجعفریات، تهران، مکتبة نینوی الحدیثه، بی‌تا.

9. محدث نوری، مستدرک الوسائل، قم، آل البیت (علیه‌السّلام)، ۱۴۰۹، ج۱۵.   

10. ابن‌عساکر، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵، ج۳۰.  

11. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، تحقیق محمد بن صامل السلمی، طائف، مکتبة الصدیق، چاپ اول، ۱۹۹۳، خامسه1.

12. ابن شهرآشوب(1379)، المناقب، قم، انتشارات علامه، ج۳.

13. قرشی، باقر شریف، حیاة الامام حسن (علیه‌السّلام)، قم، دار الکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۹۷۳، ج۱.

14. افشار، اسدالله (1396) ، حسين بن علي (ع)؛ ترجمان آزادي و سعادت ( فرازهاي حساس و تأثيرگذار زندگي امام حسين "ع" ازتولد تا شهادت) ، تهران: آسمان كبود.

15- یوسفی غروی ، محمدهادی ، ( 1417ه.ق.) ، وقعه الطف، چاپ سوم ، مؤسسه النشر الاسلامی ، قم.

16- شهیدی، سیدجعفر (1390) ، تاریخ تحلیلی اسلام ، مرکز نشر دانشگاهی ، تهران.

17- محمدی ری شهری، محمد(1388) ، دانشنامه امام حسین(ع)، ج۱۰، مترجم: محمد مرادی، ارالحدیث ، قم .

18- شهیدی ، سید جعفر(1380) ، پس از پنجاه سال، پژوهشی تازه پیرامون قیام حسین علیه‌السلام ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی ، تهران.

دکتر اسدالله افشار

اشتراک گذاری:
  • لینک کوتاه: https://www.nikru.ir/p/96464کپی شد

  • دیدگاه های ارسال شده شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زیان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
    • پربازدیدترین ها
    • شبکه های اجتماعی
    • بازار
    • آخرین اخبار
    سایت تجاریایران تک دکورفروشگاه طبیبفروش انواع فشارسنج های امرون