پايگاه خبري تحليلي «نيک رو»، ازآنجاکه به فرموده رهبر معظم انقلاب، این رژیم غاصب در عملیات طوفانالاقصی ضربه جبرانناپذیر دیده است، بازی را از پیش برای خود، باخته فرض میکند و به همین دلیل دیوانهوار، هر مکان و حریمی را هدف قرار میدهد، بیمارستانها را آتش میکشد، امدادگران را به قتل میرساند، با اجساد کودکان و زنان بازی میکند، به محیط دیپلماتیک حمله میکند و ... اما در مواجهه با ایران، سعی میکند به یک برد دست پیدا کند و از آن، برای نجات خود در میدان غزه، بهره بگیرد؛ برنامه رژیم این است که در این تقابل بهطرف ایرانی بقبولاند که نتیجه جنگ احتمالی، سرشاخ شدن و باخت ـ باخت است و چون اسرائیل غاصب چیزی برای از دست دادن ندارد، بنابراین، بازی را تا انتها ادامه خواهد داد؛ حال در چنین شرایطی اگر این محاسبه خطا در ایران شکل بگیرد که وارد این بازی نشود، چون نتیجه باخت ـ باخت است و همانند جوانک ترسو، زودتر از رسیدن به خط پایان ،از مواجهه با رژیم خودداری کند؛ در این حالت، ایران بازی را باخته است و اشغالگر پیروز میدان خواهد بود؛ چراکه ایران ازیکطرف حیثیت خود را در جبهه مقاومت و در میان نیروهای پایکار داخلی ازدستداده و فضای یأس و ناامیدی در میدان غزه نیز حاکم میشود و رژیم غاصب، از این فرصت برای بازسازی روحیه خود و آسیب زدن هرچهتمامتر به جبهه ایران استفاده میکند. از طرف دیگر، رژیم از فرصت ترس ایران استفاده کرده و به حذف فرماندهان ادامه میدهد.
اگر ایران از ترس گسترش جنگ، از پاسخ به رژیم اشغالگر در برابر تعدیهای مکرر پاسخ ندهد، رژیم در عمل توانسته است بازی را ببرد؛ چراکه ضربه زده، نیروها و مهرههای کلیدی محور مقاومت را با نقطهزنی حذف و ایران را از بازی کنار زده است.
در فرض مقابل، ایران میتواند با شناسایی نقاط ضعف دشمن، ضربه حیاتی به منافع آن بزند، در این حالت، اسرائیل برای حفظ موجودیت خود، در میدان امتیاز داده و مجبور به عقبنشینی (خودداری از شاخ به شاخ شدن) خواهد شد.
به نظر میرسد، جنگهراسان و مدیرتکنندگان بازار دلالی طلا و ارز و ... در داخلسعی میکنند با ترساندن ایران، همسو با رژیم صهیونیستی، ایران را بهمثابه جوانک ترسو، از بازی حذف کنند، بدون آنکه رژیم متجاوز، هزینهای بابت جنایات خود بپردازد.
مروری کلی
در حمله جنگندههای رژیم اشغالگر صهیونیستی به کنسولگری جمهوری اسلامی در دمشق در روز 13 فروردینماه، سرداران شهید محمدرضا زاهدی و محمدهادی حاجی رحیمی به همراه 5 نفر از افسران سپاه پاسداران به شهادت رسیدند.
با توجه به اهمیت نقش این سرداران در جبهه مقاومت و ابعاد ضد بشری و ضد حقوقی اقدام اشغالگران در حمله به ساختمان دیپلماتیک، به نظر میرسد این حمله جنایتکارانه در فضای رسانهای کشور بازتاب درخور نیافت.
در یک ارزیابی کلی، فضای رسانههای معاند، بیشتر به بازتاب خبر بدون ارائه تحلیل پرداختهاند، در میان اپوزیسیون نیز گروهکهای چپگرا مانند «فدائیان خلق» این حمله را محکوم کردهاند، رسانههای اصلاحطلب نیز تاکنون از ارائه تحلیل قابلتوجه در این خصوص خودداری کردهاند.
در میان تحلیلگران سیاسی و روزنامههای کشور نیز این رخداد مهم، بازتاب چندانی نداشته و به عبارتی، روزنامههای اصلاحطلب سعی کردهاند با عدم پرداخت جدی به موضوع، از یکسو، از مسئولیت خود در محکومیت این جنایات و آگاهسازی جامعه از عمق اقدامات تروریستی رژیم صهیونیستی سرباز بزنند و از طرف دیگر، درصدد بیاهمیت جلوه دادن شهادت سرداران سپاه در میان جامعه هستند.
به همین دلیل، برخی از مطالب محدود منتشرشده در این روزنامها نیز مبتنی بر انزار نظام درباره پیامدهای پاسخ به این اقدام است و مطالبه انتقام را نگاهی هیجانی تلقیمیکنند.
واکنش رسانههای جبهه انقلاب
در فضای رسانهای متعلق به جبهه انقلاب، با دو مواجهه متفاوت روبهرو هستیم:
1ـ بخشی از نیروهای انقلاب، معتقدند که دلیل گستاخی روزافزون رژیم اشغالگر در حمله به مستشاران، نیروها و اماکن متعلق به جمهوری اسلامی، عدم پاسخ قاطع به این اقدامات از سوی جمهوری اسلامی است؛ از این منظر، عدم پاسخ متوازن و بازدارنده به دشمن صهیونیستی موجب شده است که این رژیم با یک سری حملات نقطه زن و دقیق، نسبت به حذف نیروها و فرماندهان مؤثر جبهه مقاومت اقدام کرده و بهاینترتیب، شکست خود در میدان را با حذف تدریجی این افراد جبران میکند.
به باور منتقدان نوع واکنشهای جمهوری اسلامی به این حملات، رژیم صهیونیستی مبتنی بر یک استراتژی پیچیده و از پیش طراحیشده و بااطلاع از رویکرد ایران در خودداری از گسترش ابعاد درگیری، به فلجسازی تدریجی جبهه مقاومت، انتقامگیری از فرماندهان و استراتژیستهای این جبهه، ایجاد ترس و اضطراب در جامعه ایران، برهم ریختن فضای اقتصادی کشور و ... اقدام کرده است.
این در حالی است که اگر جمهوری اسلامی پاسخ بهموقع و متناسب به این ددمنشیها میداد، هرچند ممکن بود در کوتاهمدت، هزینههایی برای کشور در حوزه اقتصاد و ... ایجاد شود؛ ولی به دلیل بازدارندگی ایجاد شده، درنهایت، به عقبنشینی دشمن منتهی میشد.
از این منظر ضعف دولت در کنترل بازار ارز و طلا و اثر مستقیم و بلافاصله تهدیدات رژیم صهیونیستی برافزایش قیمتهای این حوزه نیز موردانتقاد است؛ چراکه دولت با ناتوانی خود در مدیریت فضای روانی اقتصاد، دست تصمیمگیران حوزه نظامی و امنیتی را بسته است.
این در حالی است که عمده قیمتگذاریهای ارز در فضای تلگرامی و غیررسمی صورت میگیرد و کنترل این کانالها، اقدام سختی نیست. بنابراین، به نظر میرسد که دولت در برابر دلالان سیاسی ـ اقتصادی و نفوذیهای صهیونیستی تعلل کرده و درنتیجه جبهه دشمن را تقویت میکند.
2ـ طیفی دیگر از فعالان مدعی جبهه انقلاب، با دفاع از رویکردهای کنونی، مطالبه گران انتقام را به بازی در پازل رژیم صهیونیستی و تندروی و ... متهم میکنند. این عده با جنگ هراسی و القای اینکه هدف رژیم صهیونیستی از این اقدامات، وارد کردن ایران به صحنه جنگ بوده و ایران باید صبر استراتژیک داشته و در دام جنگ گرفتار نشود.
این طیف از تحلیلگران جبهه خودی، همچنین مدعی هستند که با توجه به واکنش فوری بازار به هر نوع اقدام نظامی علیه متجاوزان، خطرات و آسیبهای این واکنش، بیش از دستاوردهای آن خواهد بود، همچنین این طیف، نیروهای انقلابی طالب اقدام سخت را به ضدیت با رهبر معظم انقلاب و تهییج دشمن و ... متهم میکنند.
3ـ انتقاد از موضع سپاه و رئیسجمهور
بخشی از بدنه انقلابی نیز بیانیه سپاه در خصوص این حادثه را منفعلانه دانستهاند چراکه در این بیانیهای، هیچگونه اشارهای به انتقام از رژیم صهیونیستی نشده است و تحلیلگران انقلابی معتقدند سپاه در عرصه عمل بهبهانِ عدم اجماع عمومی و مسائل اقتصادی و ... تاکنون از واکنش مؤثر خودداری کرده و این بار، در بیانیه خود نیز از هر نوع تهدید به پاسخگویی خودداری کرده است و این واکنش دشمن صهیونیستی را گستاختر خواهد کرد.
همچنین استفاده رئیسجمهور از حملات کور به نقطهزنی رژیم اشغالگر در ترور فرماندهان عالی سپاه و فرماندهان مؤثر جبهه مقاومت، باعث تعجب و خشم و عصبانیت تحلیلگران انقلابی شده است؛ اینکه رئیسجمهور چنین اقدامی را ترور کور بداند، به معنی عدم فهم اهمیت مسئله، ناتوانی از تشخیص ابعاد امنیتی این اقدام و تجویز بیعملی است.
فضای عمومی
به نظر میرسد، فضای عمومی به دلیل جنگ روانی دشمن، پررنگ سازی مسائل اقتصادی در تریبونهای مختلف، کرختیهای ناشی از تولیدات مسموم فضای مجازی و .... واکنش متناسب به اقدامات جنایتکارانه رژیم صهیونیستی از خود بروز نمیدهد، حتی در اغلب موارد، در میان عموم جامعه، بهنوعی رژیم اشغالگر تبرئه و جمهوری اسلامی به ماجراجویی و ... متهم میشود موضعی که متأثر از فضای رسانههای ماهوارهای و مجازی و تحلیلهای جریان استحالهطلب داخلی است.
انفعال جامعه در برابر این حادثه مهم و حوادث مشابه در حالی است که همین جامعه در برابر حادثه فوت «مهسا امینی» به یک واکنش عصبانی و گسترده روی آورد؛ مسئلهای که نشانگر نقش بیبدیل جنگ ادراکی و رسانهای در مدیریت افکار عمومی و نفوذ رسانههای معاند در جامعه است.
هرچند بدنه انقلابی بهشدت از این اقدامات عصبانی بوده و خواهان واکنش گسترده است و به نظر میرسد عدم واکنش جدی نظام به این اقدامات، موجب ناامیدی و عصبانیت این جبهه است.
تحلیلگران اصلاحطلب و اعتدالگرا
باوجود خودداری اصلاحطلبان از ارائه تحلیل دراینباره، رویکرد کلی این جریان جنگهراسی است و بنابراین، عدم واکنش جدی به این اقدام، مورد استقبال اصلاحطلبان است؛ بااینحال، یکی از جالبترین توسط «حشمتالله فلاحتپیشه» ارائه شده است، او اولاً سعی کرده است نقش جمهوری اسلامی در محور مقاومت را خنثی و بیاثر معرفی کند و در عوض، مدعی است که روسیه برای مدیریت جنگ اوکراین، حامی اصلی مبارزان یمنی و فلسطینی است و ایران در حقیقت دارد در پازل روسیه بازی میکند.
او در همین حال، معتقد است که عدم واکنش متوازن جمهوری اسلامی، موجب گسترش دامنه اقدامات رژیم صهیونیستی خواهد شد.
«محمدتقی فاضل میبدی» هم مدعی است که اصل حضور ایران در سوریه و آسیب دیدن نیروها، محل سؤال است، او نیز انگار بازی ایران در پازل روسیه را مطرح کرده است!
این دسته از تحلیلگران مدعی هستند که روسیه بهعمد از فعال کردن سامانههای پدافندی در سوریه جلوگیری میکند با آسیب دیدن منافع ایران، جنگ گسترش یابد و این کشور در اوکراین نتیجه دلخواه خود را بگیرد.
اعتدالگرایان نیز با نگرشی مشابه و با ادعای ناتوانی قدرت نظامی در ایجاد بازدارندگی و با جنگهراسی، بر موضوع اهمیت اقتصاد و معیشت پرداخته و مدعی هستند که ایران باید به هر قیمت شده، از ورود به جنگ و پاسخی که ممکن است به جنگ منتهی شود، خودداری کند.
میتوان گفت، بعدازاینکه جنگندههای اسرائیل روز دوشنبه «سیزدهم فروردینماه»، بخش کنسولی سفارت ایران واقع در خیابان «المزه» دمشق را هدف حملات هوایی قرار دادند بسیاری از رسانههای داخلی این اقدامات وحشیانه را مسبب افزایش نرخ ارز در کشور اعلام کردند.
پس از عملیات طوفان الاقصی و حملات یکپارچه و هدفمند محور مقاومت علیه رژیم صهیونیستی، میزان فعالیت گروه ترور اشغالگران در سوریه و لبنان افزایش چشمگیری پیدا کرد.
با نگاهی به ترورهای صورت گرفته در سال اخیر از سوی رزیم صهیونیستی که شخصیتهای کلیدی را مورد هدف قرار داده، افکار عمومی پاسخی سریع و علنی را از مقامات انتظار دارند.
یکی از رسانههای معاند در گزارشی گزینههای احتمالی جمهوری اسلامی ایران برای پاسخ به جنایات اسرائیل را اینگونه تحلیل کرد و نوشت:
«ایران با این معضل واقعی مواجه شدهاند که اگر پاسخ دهند، ممکن است درگیر رویارویی شوند که بهوضوح نمیخواهند. آنها سعی میکنند اقدامات خود را بهگونهای تعدیل کنند که نشان دهد آنها پاسخدهنده هستند اما تشدیدکننده نیستند. اگر آنها در این مورد پاسخ ندهند، واقعاً سیگنالی است که نشان میدهد بازدارندگی آنها یک ببر کاغذی است..با توجه به اهمیت حمله اسرائیل، ایران ممکن است مجبور شود بهجای تعقیب نیروهای آمریکایی، با حمله به منافع اسرائیل پاسخ دهد.»
درحالیکه این اقدامات وحشیانه رژیم اسرائیل مصداق اعلام علنی جنگ با جمهوری اسلامی ایران است عدم پاسخ به این جنایتکاران باعث پیشروی و تعرض به خاک ایران است.
دو تحلیل درباره حمله اسرائیل به کنسولگری
در تحلیل حمله رژیم اشغالگر قدس به سفارت ایران در سوریه، واکنشها متفاوت بود، با رصد تحلیلها در رسانه و در میان تحلیل گران میتوان از دو نگاه سخن گفت: درحالیکه برخی آن را به معنای کشاندن پای ایران به درگیری رژیم صهیونیستی با غزه و تلاش آن رژیم به ضربه مستقیم به ایران تفسیر کردند و خواستار اقدام تلافیجویانه شدند، برخی این حمله را از نه از موضع قدرت و تهاجم، بلکه از موضع ضعف و درماندگی و باز کردن جبهه جدید در درگیری اخیر اسرائیل علیه مقاومت عنوان میکنند تا با ورود ایران ، از فشار افکار عمومی بر این رژیم کاسته شود.
همین تفاوت نگاه هم واکنش ایران به حمله را متفاوت کرده است، اگر از دریچه تحلیل اول نگریسته شود، واکنش سریع و مستقیم ایران با همه پیامدهای متصور بر آن، ضروری است چراکه در غیر این صورت هم جبهه مقاومت و هم افکار عمومی داخل کشور دچار یاس و ناامیدی خواهد شد و هم رژیم صهیونیستی جرات بیشتری خواهد کرد. در این تحلیل حتی پیشنهادهایی مانند حمله به سفارت اسرائیل در آذربایجان و اردن پیشنهاد شده است.
البته متأسفانه معذوریتهای نظام در این زمینه جدی است، به نظر میرسد دولت بیشتر نگران بالا رفتن نرخ ارز که در ماههای گذشته صعودی شده است، میباشد. از سوی دیگر با توجه به حوادث سال 1401 و فتنه زن زندگی آزادی، به نظر نمیرسد کلیت جامعه ایران همراهی کافی با اقدام تلافیجویانه نظام را داشته باشد.
البته انتقام سخت مزایای خود را دارد و میتواند بر سرنوشت جنگ غزه تأثیر گذاشته و از دامنه جنایت رژیم اسرائیل بکاهد و جبهه جدید و البته محکمی را بر روی این رژیم باز کند.
اما از منظر تحلیل دوم، اگرچه اقدام سریع و تلافیجویانه و مورد انتظار است، اما خواست رژیم صهیونیستی را هم محقق میکند. با درگیری مستقیم ایران، عملاً رژیم صهیونیستی با یک دولت (نه گروه)درگیر شده و تا حدی میتواند جنایت خود را توجیه و افکار عموی را از غزه منحرف کند. از این نگاه توصیه میشود جمهوری اسلامی به همان سیاست خودش یعنی فرماندهی غیرمستقیم جبهه مقاومت ادامه داده و پاسخ به تجاوز رژیم صهیونیستی را از دریچه شکایت به سازمانهای بینالمللی و .... دنبال کند و ناپیدا روشن است که این تحلیل بسیار محتاطانه و محافظهکاران است.
فعالان معاند
فعالان برانداز و معاند و افرادی مانند «علی کریمی»، «مسیح علینژاد»، «حامد اسماعیلیون» و ... در فضای شبکههای اجتماعی و رسانههای ماهوارهای، نسبت به بروز این حادثه ابراز شعف و خوشحالی کرده و خواستار تشدید اقدامات علیه سپاه شدهاند.
اسماعیلیون مدعی است که چون جمهوری اسلامی توان پاسخگویی ندارد، از عبارت صبر استراتژیک برای توجیه ضعف نظامی خود استفاده کرده و در عوض جامعه را سرکوب میکند!
«صبا بختیاری»، عمه «پویا بختیاری»، با هشتگ «دمت گرم اسرائیل»، این حمله تروریستی را عیدی به مردم ایران خواند.
برخی از بازیگران متهم مانند «محمد صادقی» نیز در ایستوریهای خود از این حادثه ابراز خوشحالی کردهاند.
رسانههای معاند
مهمترین اهدافی که رسانههای معاند در واکنش به حادثه تروریستی فوقالذکر به آن پرداختند، عبارت است از: اعلام متضرر شدن مردم ایران از فعالیتهای برونمرزی جمهوری اسلامی ازجمله در سوریه؛ طرح ادعای «عدم توانایی جمهوری اسلامی در حفاظت از فرماندهان ارشد خود و پاسخ قاطعانه به حملات تروریستی رژیم صهیونیستی»؛ طرح ادعای «بیاثر شدن تلاشهای نیروهای مقاومت در غزه، لبنان و ایران توسط رژیم صهیونیستی»؛ قویدانستن احتمال تحقق جنگ مستقیم بین ایران و رژیم صهیونیستی.
برخی از مهمترین اظهارات این رسانهها به شرح زیر میباشد:
«واکنش شهروندان به کشته شدن فرماندهان سپاه نشان میدهد که چه شکاف بزرگی میان آنها و حکومت دارد و اینکه این حضور پرهزینه آنها در سوریه چه هزینه سنگینی برای مردم ایران دارد. (ایراناینترنشنال، 14/01)
جمهوری اسلامی نمیتواند از مهمترین فرماندهان خود حفاظت کند و این باعث تضعیف روحیه نیابتیهایش میشود. (صدای امریکا، 14/01)
موازنه قدرت بهگونهای است که به جمهوریاسلامی اجازه نمیدهد تا وارد یک درگیری مستقیم شود. (ایراناینترنشنال، 14/01)
از نظر اسرائیل این جنگ در سایه نیست و جنگ در متن است. (ایراناینترنشنال، 14/01)
اسرائیل سه هدف را زخمی و بیاثر کرده، سر مار در غزه، سر افعی در لبنان و سر اژدها در تهران. (صدای امریکا، 14/01)
اسرائیل در حال پاک کردن بخشی از سپاه است که عملیاتهای نظامی انجام میدهند. میتوان انتظار داشت حمله بعدی، حمله مستقیم اسرائیل به سپاه پاسداران در خاک ایران باشد. (ایراناینترنشنال، 14/01)
#جمهوری_اسلامی جرات واکنش نشان دادن به حمله روز دوشنبه #اسرائیل را ندارد همانطور که قبلاً هم نداشته. (صدای امریکا، 14/01)
کشتهشدههای روز دوشنبه در #سوریه، سایههای فرمانده نیروی قدس #سپاه بودند. (صدای امریکا، 14/01)
اسرائیل از دو هفته پیش راهبرد خود را در مقابله با سپاه پاسداران در سوریه و لبنان تغییر داده و هدفش فرستادن یک پیام مهم به جمهوری اسلامی است؛ که اگر شما فرماندهان خود را به کشور دیگری منتقل کنید ما آنها را هدف قرار میدهیم. (بیبیسی فارسی، 13/01)
اسرائیل ممکن است بخواهد با این حمله، جمهوری اسلامی را به جنگ بکشاند و تأسیسات اتمی آن را بمباران کند. (ایراناینترنشنال، 13/01)
با حمله به ساختمان کنسولی جمهوری اسلامی در دمشق، اسرائیل وارد فاز جدیدی شده است.» (ایراناینترنشنال، 13/01)
دکتر راضیه امیری رز، استاد دانشگاه
اشتراک گذاری: لینک کوتاه: https://www.nikru.ir/p/93276